[♡بــرادران_گــمــشــده♡]p2

از زبان لیانا:اوففففف چرا یه کار پیدا نمیشه خداااااااا عا عا این اعلامیه چیه عه ماله بیمارستانه بزار برم ببینم چیه ''''' رفتم توی بیمارستان اسم بیمارستان بیمارستان وینیا بود(اسم من دراوردی😂😂)رفتم اونجا از یکنفر خواستم که بهم راه رو بگه اسم دختره نِدا بود +خب من دیگه برم خداحافظ و ممنون     '''''ندا=کاری نکردم عزیزم خداحافظ😊      داشتم میرفتم توی اتاق  در زدم  تق تق (صدا در😂) رئیس :بفرمایید     ،،،،، اوف چه صدای خشنی داره  +سلام   رئیس:سلام کاری با من داشتید؟  +امم بله من واسه ی این اعلامیه که ماله بیمارستانتونه اومدم باید چه کاری انجام بدم   رئیس:ما به یک جراح نیاز داریم تو میتونی این کار رو انجام بدی؟  +بله   (علامت رئیس # ) #پس این فرم رو پر کنید +چشم    وای چه فرم بزرگی بود فرم رو پر کردم و دادم به رئیس #اوم خوبه تو استخدامی +چی ام ممنون فقط..... خواستم حرفمو بزنم که یکدفعه یکنفر اومد داخل و گفت:

پیام بازرگانی   دیرین دیرین😂😂😂ببخشید بریم سر داستان😂🥴

از زبان جیائو = داشتم میرفتم اتاق تمرین پسرا که خوردم به یه نفر خواستم هزار تا فوش بزارم کف دستش که دیدم اون اون‌ جئون جونگ کوک عضو بزرگترین بوی بند جهانه -ببخشید حواسم نبود  (علامت کوک*) *عیبی نداره تقسیر من بود ''''بعد از اینکه اینو گفت دستشودراز کرد و من دستشو گرفتم و گفتم-ممنونم  *تو کی هستی؟ -امم من مربی دنس جدیدتون هستم  *عا ببخشید -امم من میخواستم بیام برای تمرین دنس جدید کجا باید برم؟ *دنبال من بیاید -باشه ممنون ''''''دنبالش رفتم داخل اتاق تمرین  نامجون= به‌به بلاخره آقای جئون تشریف آوردن عا ببخشید شما؟ -سلام من مربی دنس جدیدتون هستم   نامجون = عا ببخشید   -عیبی نداره خب باید روی دنس جدیدتون کار کنیم ''''''بعد از دو ساعت تمرین داشتم میرفتم خونه که یکدفعه -جیغغغغغغغغغغ ''''بوم      ادامه از زبان کوک= داشتم میرفتم که دیدم یکدفعه یه ماشین با یک دختر برخورد کرد رفتم جلو تر که دیدم وای نه اون اون‌ جیائوعه نهههه زودی رفتم بقلش کردم و بردمش به نزدیکترین بیمارستان البته بهترین بیمارستان هم بود

ادامه از زبون لیانا: گفت = زود به یه دکتر بگید بیاد #خب خانم لیانا باید این رو جراحی کنید +چی من؟؟؟ #بله شما عجله کنید +چشم ''''زود رفتم لباسامو پوشیدم و رفتم توی اتاق عمل وای نه اون که جیائو هست بدون اینکه وقتو تلف کنم رفتم کار رو شروع کردم وای خدا چرا برای اولین بار که میخوام جراحی کنم اینقدر بد شد حالا کسی نبود جز این بدون فکر کردن به چیز دیگه ای کار رو ادامه دادم''''''''''دوساعت بعد'''''''''''''' بلاخره تمام شد و عمل موفقیت آمیز بود#بهت تبریک میگم تو یه جراح فوق‌العاده هستی +ممنون #تو این مریض رو میشناسی

+بله میشناسم من از وقتی چشم باز کرد باهاش دوست بودم #اوه ببخشید که ناراحتت کردم +نه من ناراحت نشدم به هر حال ممنون #😊😊😊 '''' بعد از حرف زدن با رئیس رفتم به پسری که داخل اتاق جیائو بود گفتم +شما کی ایشون میشید؟ *ایشون مربی دنس من هستن +شما کی هستید؟ *من جئون جونگ کوک هستم عضو گروه بی تی اس +اوه ببخشید برای ایشون چه اتفاقی افتاد ؟ *داشتم میرفتم خونه که دیدم با یک ماشین تصادف کردم منم آوردمش به این بیمارستان ببخشید میتونم یه سوال بپرسم +بفرمایید *شما ایشون رو میشناسی +بله میشناسم من و اون باهم دوستیم و فقط توی کره هم رو می‌شناسیم * اها باشه

برو بعدی آنچه خواهید دید داریم